| |||||
باسمه تعالی
"رمز دوستی و سرّ دشمنی"
کیمیاگران معتقد بودند که در عالم ماده ای وجود دارد به نام اکسیر که می تواند ماده ای را به ماده دیگری تبدیل کند. قرنها به دنبال آن گشتند اما نیافتند. در این میان، شعرای فارسی زبان، عشق را اکسیر نامیده اند و گفتند: اکسیر واقعی که نیروی تبدیل دارد، تنها عشق و محبت است که اگر عشق و محبت نباشد، دل، دل نیست، بلکه آب و گل است.
از بزرگترین امتیازات شیعه این است که پایه و زیر بنای اصلی آن محبت است. از زمانی که این مکتب توسط پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) پایه گذاری شد، زمزمه محبت و دوستی در میان بوده است. از این رو، تشیع مذهب عشق و شیفتگی است.
در تاریخ اسلام از علاقه شدید و شیدایی مسلمانان نسبت به شخص پیامبر اکرم (صلی اله علیه و آله و سلم)، نمونه های برجسته و بی سابقه ای را مشاهده می کنیم. همچنین همواره گروهی را بر گرد علی (علیه السلام) می بینیم که شیفته و مجذوب او می باشند. علی (علیه السلام) همان کسی است که در عین اینکه بر افرادی حد الاهی جاری می ساخت، باز هم از او روی بر نمی تافتند و از محبتشان به او کاسته نمی شد؛ محبتی که سرچشمه ای جاودانه داشت...
علی(علیه السلام) همیشه شخصیتی دو نیرویی بوده است. او همیشه هم جاذبه داشته است و هم دافعه. در میان اصحاب رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم)، هیچ کس مانند علی(علیه السلام) دوستانی فداکار نداشت، همچنان که هیچ کس مانند او دشمنانی این چنین خطرناک نداشت. اما راز دافعه علی(علیه السلام) در چه مطلبی نهفته است؟
هر انسان هدفدار و مبارزی که در پی عملی ساختن هدفهای خویش است، طبعا دشمن ساز است و مخالف و ناراضی نیز دارد. چنین انسانی مصداق قول خداوند است که: "در راه خدا می کوشند و از سرزنش هیچ سرزنشگری نمی ترسند."(1)
یکی از مظاهر جامعیت علی(علیه السلام) این است که در مقام عمل، با فرقه های گوناگون و انحرافات مختلف رو به رو شده و با همه مبارزه کرده است. گاهی با دنیاپرستان تجمل گرا، گاهی با سیاست پیشگان صد رنگ و گاهی با مقدس نماهای جاهل و منحرف مبارزه کرده است. علی(علیه السلام) در راه خدا از کسی ملاحظه نداشت و اگر کاری انجام می داد، فقط به خاطر خدا بود. طبیعتا این حالت دشمن ساز است و روحهای پر طمع و آرزو را به درد می آورد.
اما در این میان، جاذبه علی(علیه السلام) به گونه ای است که هم سطح وسیعی از جمعیت را مجذوب خویش ساخته و هم در طول زمان گسترش یافته و هم تا اعماق و ژرفای باطنها پیش رفته است. لذا محبت علی (علیه السلام)، بر قلبها حکومت می کند و زمام احساسها را در دست گرفته است.
رمز و راز محبت را هنوز کسی کشف نکرده است ولی روشن است که چیزی در محبوب هست که محب را به سوی خود می کشد. علی(علیه السلام) محبوب دلها و معشوق قلبها است. سؤال این است که فوق العادگی علی(علیه السلام) در چیست که عشقها را بر انگیخته و دلها را شیفته خود ساخته است؟
تاریخ بشر، قهرمانان بسیار سراغ دارد: قهرمانان سخن، قهرمانان علم و فلسفه، قهرمانان قدرت و سلطنت، قهرمانان میدان جنگ؛ ولی در طول زمان، بیشتر آنان در ذهن بشر کمرنگ و کمرنگتر شدند و برخی به کلی از یاد رفتند. اما علی(علیه السلام) نه تنها با کشته شدنش نمرد، بلکه زنده تر گردید. پس مسلما دوستی او از نوع قهرمان دوستی که در همه ملتها وجود دارد، نیست.
همین طور اشتباه است اگر بگوییم محبت علی(علیه السلام)، از راه فضیلتهای اخلاقی است. درست است که علی(علیه السلام) مظهر انسان کامل بود و آدمی، نمونه های عالی انسانیت را دوست می دارد؛ اما اگر علی(علیه السلام) همه این فضایل انسانی نظیر حکمت، علم، تواضع، ادب، عدالت، شجاعت، مروت و ...، همه و همه را می داشت، اما رنگ الاهی نداشت، مسلما این قدر که امروز محبوب دلها است، محبوب نبود.
آری؛ علی(علیه السلام) از آن نظر محبوب است که با حق و حقیقت، پیوندی ناگسستنی دارد. دلهای ما به طور ناخود آگاه در اعماق خویش با حق پیوستگی دارد و چون علی(علیه السلام) را آیت بزرگ حق می یابیم، به او عشق می ورزیم. در حقیقت پشتوانه عشق علی(علیه السلام)، پیوند جانها با خدا است که برای همیشه در فطرتها نهاده شده و چون فطرتها جاودانی است، |